گر مرد نام و ننگی از کوی ما گذر کنما ننگ خاص و عامیم از ننگ ما حذر کنسرگشتگان عشقیم نه دل نه دین نه دنیاگر راه بین راهی در حال ما نظر کنتا کی نهفته داری در زیر دلق زنارتا کی ز زرق و دعوی، شو خلق را خبر کنای مدعی زاهد غره به طاعت خودگر سر عشق خواهی دعوی ز سر بدر کندر نفس سرنگون شو گر میشوی کنون شوواز آب و گل برون شو در جان و دل سفر کنجوهرشناس دین شو مرد ره یقین شوبنیاد جان و دل را از عشق معتبر کناز رهبر الهی عطار یافت شاهیپس گر تو مرد راهی تدبیر راهبر کن بخوانید, ...ادامه مطلب