- من بهارم تو زمین
- چها با جان خود دور از رخ جانان خود کردم
- صید منی شکار من گر چه ز دام جَستهای
- در نظر بازی ما بی خبران حیرانند
- پاسبان حرم دل شده ام شب همه شب
- می رسم، اما سلام انگار یادم می رود
- بُوَد که قرعهٔ دولت به نامِ ما افتد
- من از آن روز که در بند توام آزادم
- زیر مجموعه ی خودم هستم
- سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود
آخرین مطالب
امکانات وب
غزل پوش تن پس کوچه ها در غربت آواز!
بخوان از التهاب خاک برای آخرین آغاز
نمی آیی و شهر من
بدون عشق تاریک است
بگو تا کی
بگو تا کی
بگویم عشق نزدیک است؟
در دیده ی من......بخوان از التهاب خاک برای آخرین آغاز
نمی آیی و شهر من
بدون عشق تاریک است
بگو تا کی
بگو تا کی
بگویم عشق نزدیک است؟
میان شهر بی باور
من سرگشته را دریاب
که من بیدار بیدارم
نه با افسانه ای در خواب
در این شبهای تاریخی
تو پنهانی و تابیدی
حقیقت را نمایان کن
که تو
پایان تردیدی
غزل پوش تن پس کوچه ها در غربت آواز!
بخوان از التهاب خاک برای آخرین آغاز
نمی آیی و شهر من
بدون عشق تاریک است
بگو تا کی
بگو تا کی
بگویم عشق نزدیک است؟
عشق نزدیک است
" زنده یاد افشین یداللهی"
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 168