سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود

ساخت وبلاگ

من چه در پای تو ریزم که خورای تو بود

سر نه چیزیست که شایسته پای تو بود

خرم آن روی که در روی تو باشد همه عمر

وین نباشد مگر آن وقت که رای تو بود

ذره‌ای در همه اجزای من مسکین نیست

که نه آن ذره معلق به هوای تو بود

تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من

هیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بود

به وفای تو که گر خشت زنند از گل من

همچنان در دل من مهر و وفای تو بود

غایت آنست که ما در سر کار تو رویم

مرگ ما باک نباشد چو بقای تو بود

من پروانه صفت پیش تو ای شمع چگل

گر بسوزم گنه من نه خطای تو بود

عجبست آن که تو را دید و حدیث تو شنید

که همه عمر نه مشتاق لقای تو بود

خوش بود ناله دلسوختگان از سر درد

خاصه دردی که به امید دوای تو بود

ملک دنیا همه با همت سعدی هیچست

پادشاهیش همین بس که گدای تو بود

در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 49 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:26