ای صبا برگی از آن گلشن بی خار بیار

ساخت وبلاگ

ای صبا برگی از آن گلشن بی خار بیار
حرف رنگینی از آن لعل گهر بار بیار
به بهاران برسان قصه بی برگی من
برگ سبزی پی آرایش دستار بیار
به کف خاکی از آن راهگذر خرسندم
توتیایی پی این دیده خونبار بیار
هر چه می گویی از آن لعل شکر بار بگو
هرچه می آوری از مژده دیدار بیار
هر چه از دوست رسد روشنی چشم من است
گل اگر لایق من نیست خس وخار بیار
وعده آمدنی، گر همه باشد به دروغ
به من ساده دل از یار جفا کار بیار
خبری داری اگر از دهن یار، بگو
حرف سربسته ای از عالم اسرار بیار
چند زنجیر کند پاره دل بیتابم؟
تار پیچانی ازان طُره طرّار بیار
خون چشمم ز گرستن به سفیدی زده است
بوی پیراهن یوسف به من زار بیار
حرف آن طُره طرّار در افکن به میان
موکشان راز مرا بر سر بازار بیار
طوطی از صحبت آیینه سخنساز شود
روی بنما و مرا بر سر گفتار بیار
دل بپرداز ز هر نقش که در عالم هست
بعد از آن آینه پیش نظر یار بیار
بی گل روی تو ذرات جهان درخوابند
رخ برافروز و جهان را به سر کار بیار
نیست بر همنفسان زندگی من روشن
روی چون آینه پیش من بیمار بیار
صائب این آن غزل حافظ شیرین سخن است
کای صبا نکهتی از خاک ره یار بیار


"صائب تبریزی"

چهارشنبه ۱۶ مهر ۱۳۹۹ | 12:24 | مهـــــــناز

در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 119 تاريخ : چهارشنبه 11 فروردين 1400 ساعت: 14:45