رفتم اما دل من مانده بر دوست هنوزمیبرم جسمی و دل در گرو اوست هنوزبگذارید به آغوش غم خویش رومبهتر از غم به جهان نیست مرا دوست هنوزگرچه با دوری او زندگیم نیست ولییاد او می دمدم جان به رگ و پوست هنوزبر سر و سینه من بوسه ی گرمش گل کردجان حسرت زده ز آن خاطره خوشبوست هنوز
رشته ی مهر و وفا شکر که از دست نرفت
برسر شانه ی من تاری از آن موست هنوز
بعد یک عمر که با او به وفا سر کردم
با که این دردبگویم؟ که جفاجوست هنوز
تادل ناله ی جانسوز بر آرم همه عمر
همچو چنگم سر غم بر سر زانوست هنوز
با همه زخم که سیمین بدل از اودارد
میکشد نعره که آرام دلم اوست هنوز
" سیمین بهبهانی"
پنجشنبه چهارم خرداد ۱۳۹۶ | 23:12 | MahNaz
در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 158 تاريخ : پنجشنبه 11 آبان 1396 ساعت: 23:36